درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
  • ردیاب خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آشنايي با تورات و آدرس torat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 4
بازدید کل : 6651
تعداد مطالب : 4
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



آشنايي با تورات
كتاب مقدس يهوديان




 

آشنایی با تاریخ یهود

 

یهودیان بر اساس نوشته ها و آثار دینی خود، پیدایش و شکل گیری دین یهود را به حضرت ابراهیم (ع) نسبت می دهند، از این رو ما نیز همین سیر را در تاریخ یهود پی می گیریم.  

 

حضرت ابراهيم (ع)در حوالي سال1800 پيش از ميلاد، در شهر اور در سرزمین بابل به دنيا آمد. پدر ایشان تارخ،  از نوادگان حضرت نوح (ع) بود. ایشان به دلیل تبلیغ دین توحیدی، مورد آزار و اذیت های نمرود واقع گردید که به همین دلیل مجبور به ترک اور و مهاجرت به حرّان( شهري در شمال شرقي فرات و در کناره راه تجاري بين‌النهرين به مديترانه) شد و از آنجا راهي کنعان گردید. در کنعان نخستين پسر او (از همسر دومش هاجر) به دنيا آمد ، و او را اسماعيل نام نهاد. پس از آن نیز سفرهایی به  مکه و مصر داشت. ایشان در اواخر عمر صاحب فرزند دیگری ( از همسر اول خود ساره) گردیدکه او را اسحاق نامید.

اسحاق در "سرزمين موعود" (کنعان یا همان فلسطین کنونی) به دنيا آمد و در اين سرزمين درگذشت. پسر کوچک اسحاق به نام يعقوب ،سومين "جد بني‌اسرائيل"، پس از ابراهيم و اسحاق، و بنيانگذار قوم بني‌اسرائيل است

طبق اساطير يهودي "اسرائيل" لقبي است که خداوند به يعقوب داد ( اسرائيل به معناى بنده ي خدا است ) و به او وعده داد که از تبار وي ملتي پدید خواهد آمد. از آن پس، يعقوب خداي خود را "ال الوه اسرائيل" (خدا، خداي اسرائيل) مي‌نامد و در عهد عتيق قبايل عبراني با نام‌هاي "بني‌اسرائيل"، "قبايل اسرائيل"، "ملت اسرائيل" و "خاندان اسرائيل" خوانده مي‌شوند.

دوازده پسر يعقوب قبايل دوازده‌گانه بني‌اسرائيل، يا "اسباط دوازده‌گانه اسرائيل"، را بنيان نهادند.

اين قبايل عبارتند از: روبين (روبن)،شمعون (سيمئون)،لاوي (لوي)، يهودا (جودا)، يساکار (يشحر، يساخر)،زبولون (زبلون، زيالون)، دان (دون)، نفتالي (نفتائيل)، جاد،اشير (اشير، اشر، اسر)، یوسف و بنيامين (ابن‌يامين، بنجامين).



..... البته لازم به ذکر است که قرآن کریم دین حضرت ابراهیم (ع) را حنیف ، که همان دین فطری توحیدی است معرفی می کند و به صراحت انتساب ایشان را به یهود و مسیحیت تحریف شده انکار می نماید . آنجا که میفرماید:  ما کانَ اِبراهیمَ یهودیّاً و لا نَصرانیّاً و لکِن کانَ حَنیفاً مُسلِماً      (آل عمران ، آیه 67  )

 

 

 




پس از آنكه حضرت يعقوب و فرزندانش به دعوت حضرت يوسف عليه السّلام به مصر آمدند و در آنجا سكني گزيدند، رفته رفته رشد يافته، تعدادشان زياد شد و قوم بنی اسرائیل را تشکیل دادند.

در واقع قوم بنی اسرائیل که بعد ها حضرت موسی عليه السّلامبرای هدایت و نجات آنان مبعوث گردید ، از ازدیاد توادگان حضرت یعقوب عليه السّلام پدید آمدند . هر کدام از فرزندان یعقوب عليه السّلام قبيله اى را بوجود آوردند،که آن دوازده قبيله را اسباط دوازده گانه گويند.

نوادگان لاوى( از فرزندان یعقوب عليه السّلام)  غالبا رياست کاهنان و احبار (عالمان دینی )را بر عهده داشتند.

و فرزندان يهودا (از دیگر فرزندان حضرت یعقوب عليه السّلام ) امارت و حكومت را در اختيار داشتند . نام معروف  قوم یهود  نیز از يهودا گرفته شده است . گرچه لازم به ذکر است که در قرآن "یهود" فقط به پيروان حضرت موسى عليه السّلام اطلاق مى شود.

اینان در حدود دو قرن بر سرزمين مصر استيلا پيدا كردند و اراضي حاصلخيز رود نيل را تحت تملك خود درآوردند. اما به مرور زمان قدرت و منزلت آنان رو به ضعف نهاد تا بدانجا که ساکنان اصلی مصر یعنی قبطیان بر آنان مسلط گردیدند .

زمانی که نوبت به سلطنت فرعون ( که بنا بر قول  برخی از مورخین همان رامسس دوم است) رسید دستور داد تا قوم بنی اسرائیل را به اسارت و بندگی کشند . از زمان مهاجرت فرزندان یعقوب عليه السّلام به مصر تا ظهور حضرت موسی عليه السّلام حدود 400 سال طول کشید




حضرت موسي عليه السّلام فرزند عمران و از نسل  حضرت ابراهيم  عليه السّلام، و از قبیله لاوی (یکی از فرزندان یعقوب عليه السّلام)  می باشند. بر طبق متون اسلامي، بعضي از كاهنان، به فرعون خبر داده بودند كه فرزندي در بني اسرائيل متولد مي شود، كه زوال سلطنت او به دست وي صورت مي گيرد. از همین رو،  فرعون دستور داد تا هر طفل پسري كه در بني اسرائيل متولد مي شود به قتل برسانند، تا بتواند عدم زوال پادشاهی خود را بيمه كند. امّا مدّتي نگذشته بود كه اراده خداوند لايزال عملي شد، و موسی عليه السّلام به دنيا آمد.

مادر موسی عليه السّلام که نگران حال فرزندش بود؛ به الهام الهی، او را در صندوقچه اي گذاشت  و به رود نيل انداخت .
آب، موسي را به طرف قصر فرعون برد، مادر موسي دختر خود را فرستاد تا از سرنوشت برادرش خبردار شود، خواهر، پيرامون قصر گردش مي كرد كه ديد چند نفر به دنبال زن شيردهي مي گردند، آن خواهر دلباخته ی برادر، آنان را به مادرش راهنمايي كرد و سرانجام وعده بازگشت موسي به مادرش تحقق يافت و خداوند به دل نگران و مضطرب مادر آرامش بخشيد. حضرت موسی عليه السّلام دوران کودکی و جوانی خود را در دربار فرعون سپری می کند، تا اینکه خداوند قادر در دامان فرعون ستمگر موساي مصلح را بزرگ كرده و با اظهار قدرت خويش نگذاشت فرعون طاغي نور خدا را خاموش نماید. موسي سرانجام بعد از كشتن مردی قبطي، ( در جهت دفاع از کسی که مورد ظلم واقع گردیده بود)  راه مدين را در پيش گرفت و پس از تحمل رنج و زحمت راه به كنار چاهي رسيد كه مردم را در حال آب دادن به گوسفندانشان ديد، روح ضعيف نوازي موسي به وي اجازه نداد از مشاهده حادثه اي بي تفاوت بماند. فلذا اقدام به ياري ضعيف كرد و گوسفندان دختران شعيب را آب داد و به خاطر همين عمل نيك، به خانه شعيب عليه السّلام دعوت شد. در آنجا با يكي از دختران عفيفه ی وي ازدواج كرد و پس از مدت ده سال كار در خانه شعيب عليه السّلام ، همراه خانواده اش راه مصر را در شبی بسيار سرد، در پيش مي گيرد كه راه را گم مي كنند. در چنين شرايطي، موسي از كوه طور نور آتشي  مي بيند. او از خانواده خود مي خواهد همانجا بمانند، تا خبري بياورد. هنگامي كه وارد آن مكان مي شود، نداي «من پروردگار عالميان هستم» گوش او را مي نوازد، و بدين ترتيب موسي عليه السّلام مأمور به دعوت فرعون ستمگر و نجات و هدایت قوم خویش  مي شود.



پنج شنبه 17 بهمن 1390برچسب:حضرت موسي, :: 19:37 ::  نويسنده : dina

خداوند حكيم، هارون را به عنوان وزير و ياور موسي، همراه او مي كند تا دو برادر به انجام امر الهي همت گمارده و دعوت خویش را آغاز كنند. ایشان كوشش فراوان نمودند تا  بتوانند قوم بنى اسرائيل را از مصر بيرون برده و به ارض موعود (سرزمینی که نیاکان و اجداد آنان ، یعنی حضرت ابراهیم و اسحاق در آن زندگی می کردند) برسانند ولى موفق نشدند، زيرا مصريان به بهره كشى از بنى اسرائيل پرداخته بودند. از همین رو پس از بازگشت حضرت موسى عليه السّلام  به مصر ، نزد فرعون رفته و از او خواست تا با خروج بنى اسرائيل از مصر موافقت كند. اما فرعون اجازه نداد. خداوند به عنوان نشانه و آیتی بر حقانیت دعوت موسی عليه السّلام  بلاهائى سخت بر مصريان نازل كرد. تبديل شدن عصاي حضرت موسی عليه السّلام  به اژدها، نور ساطع از دستان ایشان، ايجاد طوفان، مسلط كردن ملخ، شپش، قورباغه و خون بر معاندين، شكافته شدن دريا، نازل كردن منّ (=شيره مخصوص و لذيذ درختان) و سلوي (=مرغان مخصوص شبيه كبوتران)، جوشاندن 12 چشمه از يك سنگ با زدن عصا، زنده كردن مردگان، بلند كردن كوه بالاي سر مردم و ... از جمله آن معجزات و بلایا بودند

بنى اسرائيل به امر خدا از مصر خارج شدند. فرعون به  تعقيب بنى اسرائيل پرداخت . هنگامی که موسى عليه السّلام  و بنى اسرائيل از نيل عبور كردند، چون سپاهيان فرعون خواستند از راهى كه در ميان آب براى موسى و همراهان او باز شده بود عبور نمایند، امواج بهم برآمد و فرعون به همراه لشكريانش غرق شد.  بدين سان بنى اسرائيل مشمول لطف و رحمت خداوند گرديد و از رنج و عذاب رهائى يافت.

آرى ! موسى به اتفاق برادرش سرانجام توانست بنى اسرائيل را از مصر بيرون آورد و از طريق صحراى سينا به طرف درياى احمر و به سوى فلسطين حركت كرد. اما این قوم نجات یافته، از همان ابتدا بنای مخالفت و سرپیچی از فرامین الهی که از جانب حضرت موسی  به آنان ابلاغ می شد را گذاشتند.

 در سوره اعراف ، آيه 138 آمده است كه بنى اسرائيل پس از خروج از دريا و نجات از دست فرعون ، به گروهى بت پرست برخوردند. آنان از حضرت موسى عليه السّلام تقاضا كردند براى ايشان نيز بتى قرار دهد !

هنگامى كه سه ماه از خروج بنى اسرائيل از مصر گذشته بود، حضرت موسى عليه السّلام  مأموريت يافت براى عبادت خداوند به بالاى كوه سينا برود. وى در آنجا دو لوح دريافت كرد كه فرمان هاى خداوند بر آنها نقش بسته بود.

وقتى بنى اسرائيل مشاهده كردند حضرت موسى عليه السّلام در مراجعت از طور سينا تأخير كرد، به تحریک فردی به نام سامری ، گوساله ای زرین ساخته، مشغول عبادت آن شدند. پس از مراجعت موسى به سوى بنى اسرائيل ، هنگامى كه كار زشت آنان را مشاهده كرد، لوحها را بر زمين زد و به مؤ اخذه آنان پرداخت و گوساله را سوزاند و خرد كرد. سپس به امر خدا و به عنوان کیفر گناهشان، دستور داد تا شمشيرهاى خود را برداشته و به مدت نصف روز يكديگر را بكشند. البته در تورات چنین آمده که حضرت هارون عليه السّلام  به درخواست مردم ، بتی برای آنان ساخت و به این گونه موجب خشم موسی عليه السّلامگردید .اما قرآن مجيد ساحت مقدس حضرت هارون را از چنين كار ناروايى پاك دانسته است.  (طه : 90)

قوم بنی اسرائیل به دلیل مخالفت ها و بهانه گیری های پی در پی ، به کیفر الهی ، به مدت  چهل سال در صحرای سینا سرگردان شدند و راه خویش را به سوی کنعان نمی یافتند. در طی این زمان حضرت موسی  وفات یافته و در محلی که اکنون نامعلوم می باشد، در نزدیکی مرز فلسطین به خاک سپرده شدند.



صفحه قبل 1 صفحه بعد